پرسنل یا افرادی که مسئول اجرای استراتژی بازاریابی شما هستند نقش مهمی در موفقیت آن دارند. در کنار مهارتهای فردی هر شخص، نوع ساختار شرکت نیز در بازده نهایی استراتژیها و حتی کارآمدی هر فرد تأثیرگذار خواهد بود.
نوع سازماندهی تیم های بازاریابی به اندازه، حوزه فعالیت و بودجه شرکت و عوامل ریز و درشت دیگری وابسته است. به عنوان مثال، برخی از شرکتها برخی یا همه فعالیتهای بازاریابی خود را به صورت انفرادی انجام میدهند و برخی دیگر تیم های بازاریابی مجزایی را برای هر سیاست یا روشی تعیین میکنند که به فراخور نیاز، در شعبههای مختلف شرکت از آنها استفاده میشود. به طور کلی هر شرکتی با توجه به نیازهای خاص خود، گروهها و بخشهای مختلفی را برای انجام بازاریابی تشکیل میدهد. از جمله رایجترین دپارتمانهای بازاریابی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- دپارتمان تبلیغات: این بخش مسئول ترویج یک ایده یا محصول از طریق تبلیغ در رسانههای مختلف است.
- دپارتمان مشارکت محلی: وظیفه این گروه، تعامل با جامعه محلی است. این نهفقط باعث تقویت وفاداری مشتریان و رشد جایگاه کسبوکار در محدوده فعالیت خود میشود، بلکه روحیه کارکنان را نیز تقویت میکند. از جمله نمونه فعالیتهای قابل انجام توسط این دپارتمان میتوان به پشتیبانی از رویدادهای ورزشی محلی، کمکهای داوطلبانه به مدارس یا باشگاههای ورزشی محلی و حمایت از مؤسسات عامالمنفعه محلی اشاره کرد.
- دپارتمان خدمات مشتریان: اساساً وظیفه این بخش، کمک به افرادی است که محصول شما را خریداری کردهاند؛ اما بسیاری از کسبوکارها دامنه این خدمات را به قبل و در حین فرآیند فروش نیز تسری دادهاند.
- دپارتمان بازاریابی مستقیم: این بخش مسئول انجام بازاریابی مستقیم است؛ به این معنی که مثلاً از روشهای سنتی، مانند کاتالوگ، فلایر و تبلیغات خیابانی برای بازاریابی استفاده میکند.
- دپارتمان تحقیق بازار: وظیفه کارکنان این بخش تحقیق درباره وضعیت بازار و رقبا است.
- دپارتمان برنامه ریزی رسانهای: وظیفه این بخش، انتخاب بهترین رسانهها (مانند اینترنت، تلویزیون، رادیو و روزنامهها و مجلات کاغذی) برای هدف قرار دادن بازار هدف است.
- دپارتمان قیمتگذاری: این بخش با توجه به مؤلفههایی مانند هزینههای تولید و حمل و نقل محصول و همچنین قیمتگذاری محصولات مشابه از سوی رقبا، کیفیت و خدمات پس از فروش مورد نیاز آتی، برای هر محصول قیمت تعیین میکند.
- دپارتمان روابط عمومی: وظیفه این بخش، ایجاد و حفظ روابط دوجانبه نافع بین کسبوکار و مخاطبان آن است.
- دپارتمان فروش: طبیعتاً وظیفه تیم فروش، فروش است؛ اما برنامه ریزی برای دسترسی به مشتریان بالقوه و کنونی نیز در حیطه وظایف این بخش قابل تعریف است.
- دپارتمان بازاریابی یک به یک (One-to-One Marketing): در بازاریابی یک به یک، مستقیماً با هر مشتری ارتباط برقرار میشود و سپس شرکت با توجه به سلایق و نیازهای خاص هر مشتری، محصول و خدمات مورد نظر را ارائه میکند.
- دپارتمان مدیریت برداشت (Impression Management): منظور از مدیریت برداشت در بازاریابی، فرآیند شکل دادن به درک و برداشت مردم نسبت به محصول است؛ به نحوی که دید مثبتی نسبت به آن پیدا کنند.
ابزارهای بازاریابی
معمولاً انتخاب ابزارهایی که کارکنان و دپارتمانهای مختلف بازاریابی برای انجام کار خود از آنها بهره میگیرند به تاکتیکها، اهداف و امکانات شرکت وابسته است. از جمله این ابزارها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ابزارهای مدیریت پروژه: استفاده از این ابزارها برای حفظ نظم گروههای بازاریاب و پیگیری و نظارت بر روند اجرای پروژهها لازم است.
- ابزارهای زمانبندی شبکههای اجتماعی: از آنجایی که زمانبندی ارسال پست در شبکههای اجتماعی در مقیاس کلان تقریباً غیرممکن است، استفاده از چنین ابزارهایی ضرورت دارد.
- برنامههای تقویم تولید و انتشار محتوا: استفاده از برنامههای نرمافزاری به منظور تعیین بازههای زمانی تولید و انتشار محتوا برای حفظ علاقه کاربران ضروری است.
- پلتفرمهای بازاریابی ایمیلی: استفاده از برنامههای مخصوص بازاریابی ایمیلی برای مدیریت فهرستهای بازاریابی و ارسال ایمیل و خبرنامه ضروری است.
- ابزارهای تجزیه و تحلیل اطلاعات: از این ابزارها برای سنجش عملکرد بازاریابی استفاده میشود. به خاطر داشته باشید که اگر نتوانید تأثیر و بازده اقدامات خود را بسنجید، انگار که اصلاً کاری انجام ندادهاید.
- ابزارهای سئو: به کمک ابزارهای سئو میتوانید اقدامات مرتبط با بهینه سازی برای موتورهای جستجو، از جمله نظارت بر وضعیت کلمههای کلیدی در رتبه بندی، انجام تحقیق رقابتی، نظارت بر بک لینک ها، انجام تحقیق کلمه کلیدی و موارد مشابه را بهآسانی و با کارآمدی بیشتری انجام بدهید.
- ابزارهای اتوماسیون بازاریابی: از این ابزارها برای خودکارسازی فرآیندهای بازاریابی (مانند ارسال ایمیل با انجام یک رفتار خاص از سوی کاربر) استفاده میشود.
- نرمافزار CRM: به کمک نرمافزارهای مدیریت روابط مشتری میتوانید اطلاعات مشتریان را به شکل سازماندهی شدهای ذخیره کرده و رابطه خود با آنها را مدیریت کنید.
- پلتفرمهای مدیریت بازاریابی: برخی از شرکتها چندین مورد یا همه موارد بالا را در یک پنل در اختیار کاربر قرار میدهند. طبیعتاً یکپارچگی چنین پلتفرمهایی میتواند باعث تقویت کارآمدی همه اجزای آن شود.
12 تصور نادرست درباره بازاریابی
حال که با بازاریابی و انواع و پیش نیازهای آن آشنا شدیم بد نیست که در انتها نگاهی بیندازیم به تصورات نادرستی که درباره بازاریابی وجود دارد.
- کسبوکارهای کوچک یا تازهکار به بازاریابی نیازی ندارند: دقیقاً برعکس؛ بیشترین مزایای بازاریابی عاید کسبوکارهای کوچک یا تازهکار میشود. اصلاً از چه راه دیگری میتوان مشتریان جدید پیدا کرد و کسبوکار را توسعه داد؟ا
- تبلیغات همان بازاریابی است یا برای بازاریابی کفایت میکند: بازاریابی چیزی بیشتر از تبلیغات سنتی است و روشهای متنوعتر و بهروزتری را شامل میشود. امروزه برای کسب بهترین نتایج از بازاریابی باید از روشهای گوناگونی برای رشد برند و تعامل با مصرفکنندگان استفاده کرد.
- شناختن مشتری کار دشواری نیست: حقیقت این است که هرگز نمیتوانید ذهنخوانی کنید و از تمام خواستهها، نیازها و مشکلات مشتری هدف آگاه شوید؛ به همین دلیل لازم است که همیشه از طریق نظرسنجی، شبکههای اجتماعی و هر روشی که میتوانید تعامل خود را با مشتری حفظ کنید.
- بازاریابی برای مشتریان قبلی یا وفادار ضرورتی ندارد: فقط همینکه یک مشتری از شما قبلاً خرید کرده یا برچسب مشتری وفادار بر پیشانی مشتریان دائمیتان خورده، باعث نمیشود که در اولین فرصت بهتر به سراغ یک کسبوکار دیگر نروند. لذا لازم و ضروری است که در جهت حفظ و تقویت آن وفاداری تلاش کنید تا مشتریان همیشگی خود را از دست ندهید.
- بازاریابی همیشه به صرف هزینههای سنگین و وقت زیادی نیاز دارد: برای اینکه بازاریابی مؤثر و پربازدهی داشته باشید ضرورتاً نباید پول زیادی خرج کنید؛ از طرف دیگر، خرج کردن هزینههای سنگین لزوماً باعث افزایش تأثیر بازاریابی شما نمیشود. چیزی که در اینجا اهمیت دارد برنامه ریزی و تعیین استراتژی با توجه به بودجهای است که در اختیار دارید.
خوشبختانه امروزه به لطف وجود کانالهای بازاریابی آنلاین میتوانید با حداقل هزینه بیشترین بازده ممکن را شاهد باشید. در مورد وقت نیز باید توجه داشته باشید که ارزش بازاریابی به اندازهای هست که لازم باشد در میان برنامههای کسبوکار خود برای آن اولویت قائل شوید.
- شبکههای اجتماعی کودکانهاند و جای خوبی برای بازاریابی رسمی و جدی نیستند: آمار و ارقام حاکی از افزایش مستمر سن کاربران شبکههای اجتماعی است؛ لذا امروزه نسلهای مسنتری در این وبسایتها و اپها فعالیت میکنند. با توجه به اینکه بسیاری از کاربران این شبکهها در سن و سال مناسبی برای خرید محصولات شما قرار دارند، باید شبکههای اجتماعی را رسماً به عنوان جزئی از کانالهای منتخب خود در استراتژی بازاریابیتان بگنجانید.
- اگر بازاریابی را بهدرستی انجام بدهید بهسرعت نتیجه میدهد: داشتن صبر در بازاریابی ضروری است؛ چرا که نتیجه اقدامات مرتبط با آن معمولاً بهتدریج ظاهر میشود. با این حال، اگر بازاریابی خود را بهدرستی انجام بدهید، پس از مدتی به معنای واقعی کلمه، کارتان بر روی غلتک خواهد افتاد و پیوسته، نتایج بهتر و بهتری را شاهد خواهید بود.
- یکپارچگی در کانالهای مختلف اهمیت ندارد: انسجام و هماهنگی پیامهای بازاریابی در کانالهای مختلف ضروری است و باعث تقویت جایگاه برند شما در ذهن مشتری میشود.
- اگر محصول شما خوب و فوقالعاده باشد، اصلاً به بازاریابی نیازی نخواهید داشت: این یکی از رایجترین تصورات اشتباه درباره بازاریابی است. با این فرض که باکیفیتترین محصول دنیا را هم عرضه کنید، اگر کسی از وجود و کیفیت آن خبر نداشته باشد، بود و نبود آن محصول چه تفاوتی خواهد داشت؟ بنابراین هر محصولی را با هر کیفیتی که عرضه میکنید، همیشه به بازاریابی برای آن نیاز خواهید داشت.
- پایین آوردن قیمت باعث افزایش فروش میشود و بهترین بازاریابی است: پایین آوردن قیمت بهتدریج توانایی شما برای عرضه محصولات جدیدتر و بهتر و همچنین ارائه پشتیبانی مطلوبتر را تضعیف میکند و غالباً در نهایت به ضرر شما تمام میشود.
- هدف از بازاریابی، صرفاً جذب مشتریان جدید است: همانطور که قبلاً هم ذکر شد، باید به منظور بازاریابی برای مشتریان فعلی و وفادارانتان هم برنامه داشته باشید؛ چرا که یکی از ارزشمندترین سرمایههای هر کسبوکاری همین مشتریان دائمی هستند و باید به هر قیمتی برای حفظ آنها تلاش کنید.
- هیچ کدام از ابزارهای قدیمی بازاریابی دیگر مثمر ثمر نیستند: برخی از انواع سنتی بازاریابی، مانند بازاریابی دهان به دهان هنوز هم در زمره مؤثرترین ابزارهای بازاریابی قرار دارند.
بدون دیدگاه