نواوری و خلاقیت، استعدادی بالقوه در وجود انسان هاست که برای پرورش و به ثمر نشاندن آن می بایداز همین امروز دست به کار شد.باید توجه داشت که پایه و اساس تفکر خلاق، «تصور و تصویر» است.
حافظه یکی از مواردی است که جنبه ذهنی دارد و بسیاری بر این باورند که استعدادی ذاتی است. امادر نظر داشته باشیم که با آموزش وممارست،می توان توانمندی حافظه را چند برابر کرد.می توان با تمرین،حالت های هیجانی مانند شادی،خوشرویی و مهربانی را در خود پروراند.چنان که به پرورش جسم می پردازیم، بایستی ابعاد روانی و استعداد های بالقوه حافظه و خلاقیت را در خود پرورش دهیم، وگرنه این دو عامل،که در خودشکوفایی و موفقیت ما انسان ها سهم عمده دارند،به مرور ضعیف شده،در نهایت از بین خواهند رفت.
راه های پرورش خلاقیت – مهارت ها و تفکر خلاق
خصوصیاتی که فرد خلاق باید در خود پرورش دهد،عبارتند از:
- روانی
- انعطاف پذیری
- نواوری
- بسط فکری
- هم خوانی اندیشه
- روانی:
ذهن انسان باید بتواند با توجه به یک موضوع، به خلق نظریه های دیگر بپردازد.این موضوع می تواند یک کلمه یا عنوانی برای یک تصویر باشد.
- انعطاف پذیری فکری:
به این معنی که در پاسخ به یک پرسش،فقط به جواب خاص اکتفا نکرده،حالت های گوناگون را در نظر بگیریم.برای نمونه اگر از یک فرد غیر خلاق بپرسیم کفش چه کاربردی دارد؟ در جواب می گوید: برای پا کردن و راه رفتن است. ولی فرد خلاق در جواب وارد دیگری را ذکر می کند از جمله برای هدیه دادن، دعوا کردن، پرتاب کردن به طرف گربه، کنار در گذاشتن و نظایر این ها.
- نواوری فکری:
به مفهوم گفتن پاسخ های غیر متعارف،غیر معمول و هوش مندانه به پرسشی خاص است،در حالی که این پاسخ ها به فکر کسی دیگر خطور نکرده باشد.
- راه های پرورش خلاقیت – بسط فکری:
یعنی اشاره به مفهوم متنوع در پاسخ به یک پرسش و مطرح کردن جزئیات.
- هم خوانی اندیشه:
بدین معنی که یک مفهوم،مفاهیم دیگر را برای انسان تداعی کند. این مفاهیم می توانند مشابه یا متضاد باشند. مثلا با دیدن شیئی به یاد چیز دیگری افتاده یا چشیدن مزه ای، مزه ای دیگر را به یادمان آورد. مبنای تمام این ها تداعی است، که به چند دسته تقسیم می شوند: تضاد، مجاورت، مشابهت جز وکل. مثلا با گفتن شب بایستی به یاد روز «تضاد» بیفتیم.
این مهارت ها به تفکر واگرا مشهورند؛ یعنی تفکری که فرد را قادر می سازد از راه حل یک مسئله به راه حل های گوناگون دست یابد. در مقابل تفکر واگرا،نوعی دیگر از تفکر به نام تفکر هم گرا وجود دارد، که در نوع اخیر، فرد به فکر یک یا دو راه حل می اندیشد.
والت دیزنی یکی از سازندگان فیلم های کارتونی که شهرت جهانی دارد، توصیه می کند: به دستگاه تصور خلاق خود، به عنوان عضلات مرکزی بنگریم.هرچه بیشتر عضلات بدن را به کار بگیریم،به جای تحلیل رفتن، پرورش می یابند. همین مسئله در مورد تفکر و تصور نیز صادق است، که هر چند بیشتر به کار گرفته شود، پرورش می یابدو درغیر این صورت فرسوده می شود. خلاصه کلام این که،لازم است به هر نحو که شده، قوه تصور و تصویر را به کار گرفت و پرورش داد.حال به بررسی راه های پرورش این قوه می پردازیم.
راه های پرورش خلاقیت – تداعی تصویری
یکی از راه های پرورش قوه تصور،تداعی تصویری است. تداعی به معنی برقرار کردن ارتباط بین دو پدیده، دو شی، دو کلمه و…است،آن هم به صورت تصویری در چشم مغز.بهتر است بتوانیم تصویرسازی ذهنی کنیم، به این معنی که از هر چیز یک تصور در ذهن خود مجسم کنیم. باید بتوانیم تصویر را به پرواز در آوریم، تا بتواند به هر جا که قصد دارد،سیر کند و مانعی بر سر راهش نباشد. البته اگر از اصولی خاص تبعیت کنیم، بهتر می توانیم تصویر سازی کنیم.
این طرز برخورد باعث می شود که نیمکره راست مغز فعال شود، چون ثابت شده است نیمکره راست وظیفه تصور و تصویر را به عهده دارد.
متاسفانه در نظام آموزشی ما بیشتر بر نیم کره ی چپ تاکید شده است.عملیات ریاضی، منطق، مهارت گویایی ونوشتاری مربوط به این نیمکره است.
امروزه روان شناسان به این نتیجه رسیده اند: بهترین راه برای داشتن حافظه ای خوب، تصویرسازی داده هاست.با این کار، حافظه هم در به خاطر سپاری، هم در نگهداری وهم در به یاد آوری، فعال تر عمل می کند. زبان حافظه زبان تصویر است و انسان به واسطه تصویر فکر می کند.حتی خواب نیز به صورت تصویراست.
در روش تداعی تصویری،هدف پرورش قوه تصویر و تصور است.
در این روش لازم است شش اصل را رعایت کرد که عبارتند از:
- مضحک بودن تصویر
- متحرک بودن تصویر
- مبالغه در تصویر
- رنگ تصویر
- استفاده از خود
- جا به جایی
- مضحک بودن:
در این روش ضروری است به ساخت تصویرهای تخیلی دست بزنیم.اگرچه برخی افراد حتی قدرت تجسم اشیای واقعی را به طور دقیق ندارند.سعی شود تصاویر غیرواقعی و غیر منطقی باشد.در یک کلام، تمام قوانین طبیعت را باید در ذهن خود به هم زد.
- متحرک بودن:
سعی شود در ذهن اجسام بی جان به حرکت واداشته شود.مثلا یک گلابی که دوچرخه سواری می کند.
- مبالغه کردن:
یعنی افراط و تفریط.بزرگ کردن بیش از حد،یا برعکس کوچک کردن بیش از حد.می توان موشی را در اندازه یک فیل مجسم کرد یا فیلی را در اندازه یک موش.
- رنگ:
به تصاویر رنگ دهیم.مثلا چشمان مان را نارنجی یا رنگ پوستمان را آلبالویی تصور کنیم.درختان را صورتی و آسمان را به رنگ سبز مجسم کنیم.
- استفاده از خود:
عی کنیم خودمان را در تصاویر مضحک ترجیحا متحرک ببینیم. مثلا خود را سوار بر گلابی نارنجی رنگی در حال پرواز ببینیم.
- جا به جایی:
سعی کنیم اجسام و اشیاء را در جایی به غیر از جای اصلی خودشان به تصور در آوریم.
با رعایت هر یک از این اصول،تصویر ذهنی ما تخیلی تر و غیرواقعی تر می شود.حال باید سعی کنیم این ارتباطات تصویری را بین دو واژه برقرار کنیم. شاید نخست مشکل بتوانیم این کار را انجام دهیم، اما با تمرین زیاد، به خصوص اگر این تمرین جنبه سرگرمی و تفریح داشته باشد، به انجام دادن این کارقادر خواهیم بود.خاطر نشان می شود که این تمرین ها مخصوص کودکان و بزرگ سالان است.
مطالعه باعث تقویت قدرت تصور و تصویر می شود، البته به شرطی که مطالعه هدف دار و طولی باشد.به این معنی که تمام کتاب های یک نویسنده را بخوانیم تا به نحوه تفکر او پی ببریم و بتوانیم ارزشیابی کنیم.برای نمونه تمام کتاب های بالزاک را بخوانیم.
در مقابل مطالعه طولی،مطالعه عرضی مطرح می شود،با این مفهوم که از هر نویسنده کتابی بخوانیم.در دنیای امروز،با توجه به تنوع و تعدد وظایف و محدودیت زمانی،این فرصت وجود ندارد که همه کتاب های مورد علاقه شان را مطالعه کنند. سعی شود کتاب هایی مطالعه شود که قدرت تصور را به تحرک وا می دارد. برای نمونه داستان های تخیلی مانند ژول ورن، داستایوفسکی، چخوف، دیکنز، دوما و… قوه تخیل انسان را برمی انگیزند. آثاری هم چون نمایش نامه های شکسپیر نیز این خصوصیت را دارند.
تجربه «علم ناب»
برای پرورش خلاقیت،دانش به تنهایی کافی نیست. بلکه باید دانش را با تجربه در هم آمیخت.در این صورت است که به درکی جدید از مفهوم مورد نظر رسیده،قادر به خلق نظریه های نو خواهیم بود.
پرورش فکری یا بارش مغزی
این روش راهی است برای رسیدن به بهترین نظریه در حل یک مسئله.در این روش،گروهی که تعدادشان بین شش تا هشت نفر است،دور همجمع می شوندتا انگیزه هایی برای پرورش تفکر خلاق ایجاد کرده،نظریه های ناب ارائه دهند.هدف اصلی از تشکیل جلسات برانگیختگی،این است که براساس قانون هم بستگی اندیشه ها،تفکر یک فرد بر مبنای تفکر فردی دیگر برانگیخته شود.
هنرهای زیبا
موفقیت یک هنرمند،درگرو داشتن قدرت تصور است.یک هنرمند باید آفریننده باشد و چیزی جدید را ارائه دهد. هنر شامل دو بخش است،یک بخش شامل دانش و اطلاعات و بخش دیگر در برگیرنده تصور و خلاقیت است.
شنیدن خلاق
یکی از موارد مهم که ضروری است فرد خلاق در خود پرورش دهد، حساس کردن گوش به صداهای مختلف است. حساس بودن گوش به انواع صداها در طبیعت و انواع موسیقی،بسیار مهم است.هرگونه موسیقی چه طبیعی و چه ساخته دست بشر،یک حالت هیجانی، روانی و عاطفی در انسان ایجاد کرده، می تواند عاملی کمک کننده در تسریع روند خلاقیت باشد. پس بایستی خوب و دقیق به موسیقی گوش کنیم و از این راه رگه های احساس را در خود تحریک کنیم.
بدون دیدگاه