جناب قدس در ابتدا لطفا از خودتان و تاریخچه کاری تان برای ما بگویید.
متولد سال ۱۳۲۹ در سمنان هستم. پس از اخذ مدرک دیپلم، برای تحصیل در رشته اقتصاد وارد دانشگاه تهران شدم. در سال ۱۳۵۱ از دانشگاه فارغ التحصیل شدم و پس از گذراندن دوران سربازی، برای کار وارد شرکت مینو شدم. در مینو از پایینترین سطح کاری در بخش فروش کار خود را آغاز کردم و به بالاترین رده فروش که مدیر فروش بود، رسیدم. در سال ۱۳۶۲ با تعدادی از همکاران در مینو، شرکت پخش پگاه را راه اندازی کردیم و تا الان هم در این حوزه فعالیت میکنیم.
دامنه فعالیتهای شرکت پخش پگاه به چه حوزههایی مربوط میشود؟
در ابتدا شرکت پخش پگاه را برای توزیع شیر و فرآوردههای لبنی تهران ایجاد کردیم و تا سال ۱۳۶۹ محصولات کارخانه شیر پاستوریزه تهران و شرکت میماس و کره و پنیر کوپنی وزارت بازرگانی را توزیع میکردیم. از سال ۱۳۶۹ پخش شیر و لبنیات را کنار گذاشتیم و به توزیع محصولات کارخانههای کوچک روی آوردیم. بعد از یکسال به این نتیجه رسیدیم که علاوه بر توزیع محصولات سایر کارخانهها، باید خودمان هم کالا و محصول تولید کنیم. این موضوع از آن جهت بود که میدیدیم بسیاری از شرکتها و برندهایی که ما محصولات آنها را توزیع میکنیم (و در حال حاضر برندهای شناخته شدهای هستند)، بعد از چند سال با بزرگ شدن کارخانه، به بهانههای مختلف حاضر به همکاری نبوده و خودشان با ایجاد یک شرکت پخش، محصولات خود را توزیع میکنند. از این رو برای ایجاد پشتوانه تولیدی در سال ۱۳۷۰ شرکت کدبانو را خریداری کردیم و به توزیع محصولات برند دلپذیر که در آن زمان چندان شناخته شده نبود و تنها کمپوت و کنسرو تولید میکرد، پرداختیم. به تدریج تغییراتی در محصولات و فرآیندهای تولید کارخانه کدبانو و برند دلپذیر ایجاد شد از جمله اینکه تولید انواع سسها مد نظر قرار گرفت و عملا تولید کمپوت کنار گذاشته شد. علاوه بر این تجربه واردات آدامس اربیت و صابونهای داو و لوکس و … نیز داشته ایم. این فرآیند تولید، توزیع و واردات کالا، طی این سالها همواره ادامه داشته و ما در تمامیاین حوزهها حضور جدی داشتهایم.
از نظر شما به عنوان یکی از بنیانگذاران انجمن صنعت پخش، این انجمن چه نقشی در بهبود کارآمدی شرکتهای پخش و رفع مشکلات آنها ایفا میکند؟ چه انتظاراتی باید از انجمن داشت؟
بر خلاف دیگر کشورها، نقش اجرایی دولت در ایران در تولید و خدمات در حوزههای مختلف بسیار بیشتر از بخش خصوصی است. با توجه به اینکه در کشور ما حداقل بخشی از فعالیتها توسط بخش خصوصی انجام میشود، یک شرکت خصوصی به تنهایی نمیتواند در برابر دولت، ارگانها و سازمانهای متفاوت از حق خود دفاع کند و از این رو نیاز است شرکتها درهمه صنایع، با ایجاد تشکلی ضمن چانه زنی و اعلام مواضع در مورد قوانین، مقررات و دستورالعملها، از خودشان در برابر دولت یا سایر ارگانها دفاع کنند.علاوه بر این ایجاد این تشکلها یا انجمنها برای بهبود عملکرد شرکتها، تعیین نقشه راه توسعه و استفاده از تکنولوژیهای مدرن و در مجموع برای کاهش هزینهها و ایجاد درآمد بیشتر برای فعالان یک صنعت یا رشته خاص امری بسیار ضروری است که در همه جای دنیا وجود داشته و در ایران هم باید به طور جدی دنبال شود. البته این به معنی آن نیست که در حال حاضر چنین انجمنهایی نداریم بلکه شاید صدها تشکل داشته باشیم اما واقعیت آن است که این تشکلها نقش واقعی و سازنده مورد نظر را پیدا نمیکنند و نمیتوانند همسو با صنعت مرتبط حرکت کنند.
بهرغم اهمیت و جایگاه مهمیکه صنعت پخش در کشور ما دارد، شاهد اجحاف زیاد به این صنعت هستیم به گونهای که میبینیم هنوز دانشگاههای ما به آن توجهی ندارند، دورههای آموزشی مرتبط با آن برگزار نمیشود و حتی با وجود پتانسیلهای فراوان، به چشم یک صنعت به آن نگاه نمیشود،علت این موضوع را چه میدانید؟
برای پاسخ به این سوال باید به گذشته برگردیم. از سال ۱۳۵۰ این صنعت توانمندیهای خود را نشان داد اما با توجه به وقوع انقلاب و پس از آن جنگ تحمیلی، تحولاتی در مسیر این صنعت ایجاد شد. اعمال سیاستهای کنترلی شدید بر تولید و واردات، منجر به کاهش عرضه شد و به تبع آن سهمیه بندی و توزیع کوپنی محصولات مطرح شد و این کاملا در تضاد با ماهیت صنعت پخش بود. در آن زمان نگاه منفی به صنعت پخش شکل گرفت از این جهت که پخش با افزایش ۱۰ تا ۱۵ درصدی هزینهها، تنها زمینه ساز گرانتر شدن کالاها میشود و از این رو کلیه قوانین و مقررات مربوط به این صنعت کنار گذاشته شد و به جز حوزه دارو در مورد بقیه کالاها، برای حذف فعالیتهای این صنعت تلاش شد. پس از جنگ با افزایش تدریجی تولید، عرضه از تقاضا پیشی گرفت و ضرورت ایجاد تیمهای پخش و فروش در برخی کارخانهها احساس میشد اما همچنان دولت در مقابل این رویکرد، ایستادگی میکرد. تا اینکه در سال ۱۳۷۵ بار دیگر بحث کنترل قیمتها و مرحله دوم تعزیرات پس از انقلاب مطرح شد. اما با توجه به پراکندگی تولیدکنندگان در سراسر کشور و عدم امکان رصد فعالیتهای آنها ضرورت وجود شرکتهایی که نقش واسط را ایفا کنند، بیش از پیش احساس شد و وزارت بازرگانی با برگزاری جلساتی با شرکتهای پخش سعی بر احیای چارچوبها وساز و کارهای از دست رفته کرد. این روند ادامه یافت و در سال ۱۳۷۸ اولین جلسه مجمع صنعت پخش را در محل شرکت پخش پگاه برگزار کردیم و با انتخاب هیات مدیره و تاسیس انجمن، گامهای بعدی را برداشتیم. در حال حاضر کم و بیش اساتید دانشگاه علاقه خود را به این صنعت نشان میدهند و مطالعاتی را در این حوزه شروع کردهاند. اما با توجه به بزرگی و اهمیت این صنعت و نقشی که در پیشبرد اهداف و توسعه صنایع بازی میکند، تخصیص حداقل چند واحد درسی به بحث توزیع و پخش بسیار ضروری است.
به نظر شما مشکلات اصلی صنعت پخش چیست؟
مشکل اصلی صنایع ما جدا از مشکلات اقتصاد کشور نیست و مشکل اصلی اقتصاد این است که ما تولید ثروت نمیکنیم اما به دنبال توزیع پول و ثروت هستیم. بخش خصوصی تنها بخش از اقتصاد این کشور است که به دنبال افزایش درآمد در مقابل هزینهها است بنابراین تنها بخشی است که تولید و ایجاد ثروت میکند. از این رو راهکار اصلی ما این است که بخش خصوصی را تقویت کنیم و این فرهنگ را جا بیندازیم که ایجاد ثروت ننگ نبوده و سرمایه دار، زالو صفت نیست. هماکنون در صنعت پخش، بخش بزرگی از شرکتها دولتی یا شبه دولتی هستند و آنها باید به شرکتهای خصوصی تبدیل شوند که درآمدزا باشند و تولید ارزش افزوده کنند. در حال حاضر با توجه به پیشی گرفتن هزینهها از درآمدها صنعت رو به افول گذاشته و بسیاری به دنبال افزایش پورسانت توزیع برای سرپا نگه داشتن خود هستند. در حالی که این صنعت نیازمند تکنولوژی جدید و روشهای مدرن توزیع برای افزایش بهرهوری و خلق ثروت است و این کار را هیچ بخشی به جز بخش خصوصی انجام نخواهد داد.
اطلاعات عرضه و تقاضای محصولات عامل مهمیدر فرآیند تولید محصولات قلمداد میشود. شرکتهای توزیع چگونه میتوانند در این حوزه ایفای نقش کنند؟
در کشور ما مبنای قیمت گذاری متفاوت از مبنای علم اقتصادی است که آدام اسمیت نزدیک به ۳۰۰ سال پیش آن را بنا نهاد. در کشور ما قیمت بر اساس هزینه تمام شده تولید به اضافه درصد مشخصی سود تعیین میشود.این در حالی است که اصل قیمت گذاری باید بر مبنای عرضه و تقاضا باشد، بنابراین در شرایطی هستیم که عملا عرضه و تقاضا در تولید و تعیین قیمت نقشی ایفا نمیکند. اما در جواب سوال شما باید بگویم که شرکتهای پخش باید واحد تحقیق و توسعه داشته باشند که تحولات بازار را رصد کرده و اطلاعات دقیق و به روز از بازار داشته باشند. این کار باید توسط واحد بازاریابی شرکت تولیدی نیز انجام شود و با به اشتراک گذاشتن دادههای حاصل از هر دو بازاریابی، بدون هیچ تعصبی بر اساس همان دادهها، قیمت و میزان عرضه محصول را مشخص کنند.
به طور کلی در تامین محصولات برای بازارهای مختلف، چه اندازه، استانداردهایی مورد ارزیابی قرارمیگیرد؟
به طور کلی در تمام بازارهای دنیا دو اصل کلی وجود دارد، کیفیت بیشتر و قیمت مناسب تر. کیفیت بیشتر را مردم مشخص میکنند و مردم هستند که تعیین میکنند یک محصول با توجه به قیمت آن ارزش و کیفیت لازم را دارد یا خیر. دلپذیر در تمام محصولات تولیدی خود این اصل را رعایت میکند و تا زمانی که کالا کلیه مجوزهای بهداشتی و صنعتی لازم را نداشته باشد، به تولید و عرضه آن اقدام نمیکنیم. علاوه بر این، مدیران محصول ما هر روز در بازار هستند و اطلاعات عرضه و تقاضای بازار و میزان رضایت مصرف کننده را ارزیابی کرده و در اختیار واحد تولید و کنترل کیفیت قرار میدهند و به همین دلیل تاکنون هیچ شکایتی درباره کیفیت محصولات دلپذیر یا قیمت بالای آنها نداشتهایم.
به نظر شما اطلاعات عرضه و تقاضای محصولات مختلف میتواند زمینهساز جذب سرمایهگذار باشد؟
تا حدی و برای بعضی از محصولات بله اما از جایی به بعد و برای برخی کالاها خیر. اصولا در مورد صنایع غذایی تا حدی میتوانیم پیشرفت کنیم اما از یک جایی به بعد باید بتوانیم برند و تکنولوژی یک شرکت معتبر خارجی را برای ارتقا کیفیت کالاهای داخلی وارد کنیم. قبل از انقلاب این موضوع در کارخانههای صنایع غذایی و بهداشتی محقق شده بود و بیشتر برندهای معتبر، به نام خودشان در ایران تولید میکردند. به طور مثال برندهای اورال، لانکوم بخشی از لوازم آرایش خود را در کارخانه مینو تولید میکردند یا بیسکویت ترد نمکی با لیسانس جنرال بیسکویت بلژیک تولید میشد و بیسکویت ساقه طلایی هم با لیسانس کارخانه یونایتد بیسکویت انگلیس و تحت عنوان دایجستیو تولید میشد و کالاهای دیگری مانند کیتکت – اسمارتیز – چوپاچوپس (آبنبات چوبی کپل فعلی) و ….
به نظر شما در حال حاضر فرصت و شرایط لازم برای حضور شرکتهای خارجی جهت سرمایهگذاری در حوزه پخش و به روز رسانی سیستمها و فناوریهای پخش وجود دارد؟
بله حتما. بعد از برجام دیدیم که بسیاری از شرکتها و برندها برای همکاری اعلام آمادگی کردند و اگر آن روند ادامه مییافت شاهد اتفاقات قابل توجهی بودیم. هم اکنون هم اگر کمیثبات و آرامش در مقررات و بخشها ایجاد شود بسیاری خواهند آمد و ایران را به چند دلیل به تمام کشورهای اطراف ترجیح میدهند: ۱. جمعیت ۸۰ میلیونی ۲. نیروی انسانی با فرهنگ و دانش بالا ۳. ارتباطات جهانی قوی تر. من بسیاری از خارجیها را میشناسم که از اینکه برخی کشورها نمیگذارند کشور به ثبات رسیده و نمیتوانند در ایران سرمایهگذاری کنند، ناراحت هستند و آمادهاند با رفع موانع بلافاصله در کشور سرمایهگذاری کنند.
نظر شما درباره اینکه تولیدکنندگان خودشان با ایجاد شرکتهای پخش به توزیع محصول اقدام میکنند چیست؟ آیا نباید این کار به شرکتهای پخش واگذار شود؟
سوال سختی است. این سوال به خاطر این است که در حال حاضر شرکتهای پخش عملکردی متناسب با روشهای نوین و تکنولوژیهای جهانی توزیع ندارند و این موضوع باعث شده هر شرکت تولیدی خود به فکر پخش محصولاتش باشد.
شرکتهای پخش چقدر میتوانند در اشتغال زایی نقش داشته باشند؟ پگاه و دلپذیر در حال حاضر تا چه اندازه اشتغالزایی داشته اند؟
خیلی زیاد. این صنعت ظرفیتهای بسیار زیادی دارد. ما در پگاه کوچک هستیم و سعی کردهایم روشها و تکنولوژیهای مدرن را در کار استفاده کنیم و این موضوع طبیعتا منجر به کاهش نیروی انسانی میشود. در دنیا و به ویژه در کشورهای توسعه یافته هم نیروی انسانی بیشتر در حوزه خدمات فعالیت میکند و صنعت، نقشی حداکثر ۳۰ درصدی در اقتصاد دارند. ما هم در حال حاضر بیش از ۶۰۰ نفر نیروی انسانی داریم که به طور مداوم مشغول خدماترسانی هستند.
چشمانداز صنعت پخش را چطور میبینید؟
دقیقا میتوانم بگویم همسو با اقتصاد کشور خواهد بود اگر اقتصاد رشد کند، حتما ما هم رشد خواهیم کرد.
منبع: روزنامه صبح ایران
بدون دیدگاه