معمولاً کسانی که در حوزه بازاریابی فعالیت میکنند، اصرار دارند که تأکید کنند ویزیتور و بازاریاب یک شغل نیست.
معلمان فروش هم، معمولاً بحث تفاوت ویزیتور و بازاریاب را، درست مثل خرگوش شعبدهبازان، به عنوان خوراکی جلسات اول آموزش فروش مصرف میکنند.
این چالشها را در انتشار آگهی استخدام هم مشاهده میکنیم.
کم نیستند کسانی که معتقدند تیتر آگهی استخدام بازاریاب، برای بسیاری از آگهیها نادرست است و کارفرماها، در واقع به دنبال استخدام ویزیتور بودهاند و به اشتباه، از عنوان بازاریاب استفاده کردهاند.
این را به خوبی میدانیم که در کسب و کار، اصالت با شرح شغل است و مستقل از اینکه چه عنوانی در اختیار شما قرار دهند، مهم است که شرح شغل و حیطه اختیارات شما چه باشد.
بر این اساس، شاید بتوان گفت چنین بحثهایی چندان مفید و مولد نیست. با اینحال، برای اینکه دوستان متممی در درس فروش، کمی با سابقهی این بحثها آشنا باشند، توضیحات کوتاهی را در این زمینه ارائه میکنیم.
تفاوت ویزیتور و بازاریاب در چیست؟
پیش از هر چیز، مهم است به خاطر داشته باشیم که اصطلاح ویزیتور در زبان انگلیسی به این معنایی که ما بهکار میبریم وجود ندارد.
همچنین بهنظر میرسد نخستین کسانی که این واژه را به کار بردند، شکل فرانسوی آن (visiteur) را در ذهن داشتند. اگر چه در زبان فرانسوی هم، این اصطلاح به شکلی که ما استفاده میکنیم وجود ندارد.
نزدیکترین اصطلاح در انگلیسی که مفهوم ویزیتور را میرساند، Sales rep است که در این اصطلاح، rep مخفف representative و به معنای نماینده است و میتوان گفت نماینده فروش ترجمهی تحتاللفظی این اصطلاح در فارسی است (در زبان فارسی، کلمهی مدرپ هم جاافتاده و برای نمایندگان فروش شرکتها در حوزه تجهیزات پزشکی به کار میرود و به همین خانواده نزدیک است).
بنابراین، اگر در جستجوی مقالهها و نوشتهها و توصیههایی برای یک ویزیتور حرفه ای به زبان انگلیسی هستید، پیشنهاد میکنیم در گوگل از کلمه کلیدی Sales rep استفاده کنید.
وظیفه ویزیتور چیست؟
سادهترین تعریف برای وظیفه ویزیتور، این است که بگوییم کار ویزیتور، بازدید از محل مشتریان و دریافت سفارش کالا از آنان است.
بنابراین میتوان گفت:
دست ویزیتورها، در قیمت گذاری و نیز شرایط تحویل محصول، چندان باز نیست و بر اساس آنچه از طرف واحد فروش شرکت به آنها تکلیف میشود و هدفهایی که برای فروش در نظر گرفته میشود نسبت به گرفتن سفارش از مشتریان اقدام میکنند.
البته ترغیب و متقاعدسازی مشتریان به خرید بر اساس ترجیحات شرکت نیز از جمله کارهایی است که معمولاً از ویزیتورها انتظار میرود.
با توجه به اینکه حوزههای بازاریابی و فروش، تفاوت بسیاری با هم دارند، به نظر میرسد بهتر است بازاریاب برای کسانی به کار رود که فعالیتی نزدیکتر به بازاریابی دارند.
آیا ویزیتورها صرفاً با مراجعه حضوری میفروشند؟
از آنجا که کلمهی ویزیت به معنای بازدید است، نخستین فرض بر این است که ویزیتورها، به بازدید مشتریان میروند.
چنانکه بسیاری از ویزیتورها در صنایعی مانند صنایع غذایی، پیوسته به فروشگاههای سطح شهر سر میزنند و از آنها سفارش میگیرند.
اما امروزه، فروش تلفنی و ارتباط ایمیلی و سایر ابزارهای مشابه، در برخی صنایع نیاز به حضور را کمتر کرده است.
بنابراین ممکن است ویزیتورها، الزاماً به بازدید فیزیکی و مراجعه به فروشگاهها بر اساس یک فهرست یا نقشهی شهر، اقدام نکنند و صرفاً با تماس تلفنی یا سایر ابزارها، کارها را پیگیری کنند.
اصل و عصارهی ویزیتور بودن این است که فهرست مشخصی از مشتریان و نیز فهرست ثابتی از محصولها با قیمت و ویژگیهای مشخص وجود دارد و آنها دائماً بین این مشتریان، میچرخند و تلاش میکنند سفارشهای جدید را دریافت کنند.
معمولاً این واحد فروش در شرکت است که فهرست محصولات را تغییر داده و نیز مشخصات مشتریان را ارائه میکند.
دشواری ویزیتور بودن
کم نیستند کسانی که ویزیتوری را شغلی ساده و دمدستی در نظر میگیرند.
حتی بسیاری از آنها که بر تفاوت بازاریاب بودن و ویزیتور بودن تأکید دارند، فکر میکنند با این کار، فعالیت و حرفهی خود را از ویزیتورها تفکیک میکنند.
این در حالی است که ویزیتوری، مهارت بسیار میخواهد و چالشهایی دارد که حتی گاهی اوقات، در موقعیتهای ظاهراً پیچیدهتر فروش وجود ندارد.
از آنجا که اختیار ویزیتور در پیشنهاد فروش بسیار محدود است (معمولاً نه در قیمت دست بازی دارد و نه در شرایط پرداخت و مواردی مانند اینها) و عملاً از طرف شرکت به او تکلیف شده که محصولات خاصی را بفروشد، ویزیتور بودن به مهارت ارتباطی عالی و توانایی بالا در مذاکره نیاز دارد.
همچنین قدرت رابطه سازی و ایجاد ارتباط عاطفی با مشتریان، بسیار مهم است و نقش تعیینکنندهای در موفقیت یک ویزیتور دارد.
بدون دیدگاه